مد اسلامی ایرانی

تاریخ مد و پوشش ایران

مد اسلامی ایرانی

تاریخ مد و پوشش ایران

فلسفه پوشش بانوان

فلسفه پوشش بانوان

 فلسفه پوشش بانوان چیست؟ اگر خوب است چرا بر مردان لازم نیست؟


لباس پوشیدن سابقه‏اى به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکى از مکاتب فکرى - که بر برهنه زیستى پاى مى‏فشارند. - همه افراد به نوعى آن را تجربه مى‏کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردى و اجتماعى انسان، دست کم به سه نیاز وى پاسخ مى‏دهد:

1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران

2. حفظ عفت و شرم،

3. آراستگى، زیبایى و وقار.

رابطه حجاب و پوشش اسلامى‏
واژه حجاب به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است. این واژه، تنها به معناى پوشش ظاهرى یا پوشاندن زن نیست در اصل به مفهوم پنهان کردن زن، از دید مرد بیگانه است. به این سبب، هر پوششى حجاب نیست. حجاب، پوششى است که از طریق واقع شدن در پشت پرده، تحقّق مى‏یابد. در آیه حجاب آمده است: «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ...» چون از زنان پیغمبر(ص) متاعى خواستید، از پس پرده بخواهید. بر خلاف تصور عموم، این آیه درباره زنان آن حضرت و بیشتر به منظور مسائل سیاسى و اجتماعى فرود آمده است؛ نه در رابطه با پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگیرى کلمه حجاب در خصوص پوشش زن، اصطلاحى نسبتاً جدید است و همین سبب شده بسیارى گمان کنند: اسلام، مى‏خواهد زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود! ویل دورانت گفته است: این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى‏رود. برخى مدعى شده‏اند: حجاب به وسیله ایرانیان، به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است!! این در حالى است که آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان)، قبل از اسلام آوردن ایرانیان نازل شده است. به گفته ویل دورانت‏ و تأیید کتاب‏هاى تفسیر شیعه و سنى در عصر جاهلى، اعراب چنین پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‏».
آنچه از گذشته - به ویژه نزد فقها - رواج داشته واژه ستر و ساتر به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان است. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان، به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت‏هاى اجتماعى نیست. این وظیفه به آن معنا است که زن در معاشرت با مردان، به آن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت‏ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.


پوشش اسلامى در قرآن‏؛

پوشش اسلامى از احکام ضرورى اسلام است و هیچ مسلمانى نمى‏تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهى مى‏دهد. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنى، به اتّفاق به آن فتوا داده‏اند. همان طور که نماز و روزه، به دورانى خاص اختصاص ندارد؛ دستور پوشش نیز چنین است و ادعاىعصرى بودن آن، بى‏دلیل و غیر کارشناسانه مى‏نماید.
خداوند متعال در آیه‏اى، نخست به مردان و در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان مى‏دهد از چشم چرانى پرهیز کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ»؛ [اى پیامبر!] به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار براى پاکى و پاکیزگى‏شان بهتر است و خداوند بدان چه مى‏کنند، آگاه است.
خداوند متعال، فلسفه این آموزه را نظافت و پاکى روح مى‏داند و مى‏گوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر است. سپس در آیه بعد مى‏فرماید:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِى الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ [اى پیامبر!] به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسرى‏هاى خویش را به گریبان‏ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش‏ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان مى‏کنند، معلوم شود. اى بندگان مؤمن! همه به سوى خدا توبه کنید تا رستگار شوید.
این آیه، در خصوص پوشش بانوان، به دو مورد اشاره دارد:

1. پوشیدگى سر و گردن 

2. پوشاندن زینت‏ها.
خُمُر جمع خِمار و به معناى روسرى و سرپوش است. جیوب (از واژه جیب) به معناى سینه و گریبان است. در تفسیر مجمع البیان آمده است: زنان مدینه، اطراف روسرى‏هاى خود را به پشت سر مى‏انداختند و سینه، گردن و گوش‏هاى آنان آشکار مى‏شد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گریبان‏ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد. فخر رازى مى‏گوید: خداوند متعال، با به کارگرفتن واژه‏هاى ضَرب و على - که مبالغه در القا را مى‏رساند - در پى بیان لزوم پوشش کامل این قسمت‏ها است. ابن عبّاس در تفسیر این جمله مى‏گوید: یعنى زن، مو، سینه، دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند.
برخى ادعا مى‏کنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم؛ ولى در هیچ جاى قرآن، از پوشش مو سخن به میان نیامده است! این سخن نادرست است؛ زیرا زنان مسلمان حتّى قبل از نزول این آیه، موهاى خود را مى‏پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردنشان بود. در این آیه از روسرى سخن به میان آمده است؛ باید پرسید: آیا روسرى جز آنچه بر سر مى‏افکنند و موها را مى‏پوشانند، معناى دیگرى دارد؟ افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد، وارد شده است.
در خصوص زینت نیز این پرسش مطرح است که آیا زینت‏هاى جدا از بدن (مانند جواهرات) را نیز در بر مى‏گیرد، یا تنها آرایش‏هاى متصل به بدن (مانند سرمه و خضاب) را شامل مى‏شود؟ در پاسخ باید گفت: حکم کلى آن است که خودآرایى، جایز و خودنمایى در مقابل نامحرم ممنوع است. آرایش، امرى فطرى و طبیعى است و حسّ زیبایى دوستى، سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مى‏شود. ‏ این گرایش طبیعى، به تحقّق آثار گران‏بهاى روانى در شخص آراسته مى‏انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگى و پریشانى، در نظام فکرى و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزى و نظافت ظاهرى، شخصیت افراد را در نگاه دیگران خوار مى‏سازد و زبان طعن و توهین دشمن را مى‏گشاید. بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره‏گیرى از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش به هنگام عبادت و معاشرت با مردم، از مستحبات مؤکد و برنامه‏هاى روزانه مسلمانان است. امام حسن مجتبى‏(ع) بهترین جامه‏هاى خود را در نماز مى‏پوشید و در پاسخ سؤال دیگران، مى‏فرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّى‏» ؛ خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد؛ پس خود را براى پروردگارم زیبا مى‏سازم. بنابراین، خداوند زینت و خودآرایى را نهى نمى‏کند؛ بلکه آنچه در شرع مقدس ممنوع شده، خودنمایى و تحریک به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعى است: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‏»؛ و «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مایُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ».
زنان عرب معمولاً خلخال به پا مى‏کردند و براى اینکه بفهمانند خلخال گران‏بها دارند، پاى خود را محکم به زمین مى‏کوفتند! آیه شریفه از این کار آنان نهى مى‏کند. شهید مطهرى مى‏گوید: از این دستور مى‏توان فهمید هر چیزى که موجب جلب توجّه مردان مى‏گردد - مانند استعمال عطرهاى تند و نیز آرایش‏هاى جلب نظر کننده در چهره - ممنوع است. به طور کلى زن در معاشرت، نباید کارى بکند که موجب تحریک و تهییج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.
قرآن مى‏فرماید: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زینت‏هاى زن دو گونه است:

1. زینتى که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست.
2. زینتى که پنهان است، مگر آنکه عمداً بخواهد آن را آشکار سازد (مانند گوشواره و گردن بند). پوشانیدن این نوع زینت واجب است.
قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده - که امید زناشویى ندارند - سهل‏گیرى کرده، به آنان اجازه داده، روسرى‏ها را برگیرند؛ ولى در عین حال آنها نیز اجازه خودنمایى و تهییج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِى لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ».
آیه دیگرى که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامى و فلسفه آن را بیان مى‏کند، چنین است: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً» ؛ اى پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش‏ها (روسرى و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این براى آنکه شناخته گردند و اذیت نشوند، [به احتیاط] نزدیکتر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است.
با این حال، ممکن است گروهى از اهل فساد، به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند! در این صورت، حاکم اسلامى وظیفه دارد به شدت، با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، حفظ پوشش و عدم مزاحمت براى بانوان، تنها یک توصیه اخلاقى نیست و حکمى اسلامى و حکومتى به شمار مى‏آید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِینَهِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً» ؛ اگر منافقان و بیماردلان و کسانى که در شهر نگرانى به وجود مى‏آورند، از کارهاى خود دست برندارند، ما تو را علیه آنان برخواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط مى‏کنیم تا جز مدتى اندک در همسایگى تو زندگى نکنند. از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند، دستگیر و به سختى کشته خواهند شد.
در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجّه است: معناى جلباب و نزدیک کردن آن، فلسفه پوشش اسلامى و مجازات افراد مزاحم.

پوشش مطلوب‏
با توجّه به کتاب‏هاى لغت و گفتار مفسران شیعه، (مانند علامه طباطبایى و فیض کاشانى) و اهل سنّت (مانند قرطبى) جلباب، ملحفه و پوششى چادر مانند است؛ نه روسرى و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که: منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏اى است که همه بدن را مى‏پوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسى و طبرسى) گفته‏اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى‏هاى کوچک که آنها را خِمار یا مقنعه مى‏نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى‏کردند و روسرى‏هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى‏آمد. زنان با این روسرى بزرگ - که جلباب خوانده مى‏شد و از مقنعه بزرگ‏تر و از رداء کوچک‏تر بود و به چادر امروزین شباهت داشت - مو و تمام بدن خود را مى‏پوشاندند.
نزدیک ساختن جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» ، کنایه از پوشاندن چهره و سر و گردن با آن است؛ یعنى، چنان نباشد که چادر یا رو پوش‏هاى بزرگ (مانتو)، تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد، از معاشرت با مردان بیگانه یا از نگاه چشم‏هاى نامحرم نمى‏پرهیزند و از مصادیق کاسیات عاریات شمرده مى‏شوند! قرآن فرمان مى‏دهد: بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهد که اهل عفاف و حفظ به شمار مى‏آیند. از تعلیل پایانى آیه به دست مى‏آید که پوشش مطلوب، آن است که خود به خود، دورباش ایجاد کند و ناپاک دلان را ناامید مى‏سازد.

ضرورت پوشش‏

خداوند متعال، درباره علت ضرورت پوشش اسلامى مى‏فرماید: «ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»؛ به این وسیله شناخته مى‏شوند [که داراى اصالت خانوادگى و آزادند نه کنیز؛] پس با آزار و تعقیب [هوس‏رانان رو به رو] نمى‏شوند. برخى مى‏گویند: در عصر حاضر که مسئله بردگى از میان رفته این حکم نیز منتفى است! پاسخ آن است که: ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. آنچه مهم است، بانوان در عصر پیامبر(ص) داراى حجاب بودند و از فواید آن این است که وقتى زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون مى‏رود و جانب عفاف و پاکدامنى را رعایت مى‏کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمى‏یابند. بیمار دلانى که در پى شکار مى‏گردند، فرد داراى حریم را شکارى مناسب نمى‏بینند. در روایات آمده است: «المرأه ریحانه»؛ زن همچون ریحانه یا [شاخه گلى ظریف‏] است. بى‏تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دست گلچین مصون نمى‏ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جاى دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه مى‏کند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»؛ . علاوه بر این، آنها را به جواهرات اصیلى، چون یاقوت و مرجان - که جواهر فروشان در پوششى ویژه قرار مى‏دهند تا همچون جواهرات بَدَلى به آسانى در دسترس این و آن قرار نگیرد و ارزش و قدرشان کاستى نپذیرد - تشبیه مى‏کند. علامه طباطبایى همین تفسیر را بر مى‏گزیند. شهید مطهرى در این باره مى‏گوید: حرکات و سکنات انسان گاهى زبان‏دار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بى‏زبانى مى‏گوید: دلت را به من بده، در آرزوى من باش و مرا تعقیب کن. گاهى بر عکس، با زبان بى‏زبانى مى‏گوید: دست تعرّض، از این حریم کوتاه است.
البته بیشتر نوشته‏هاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف نموده و کمتر به پوشش مرد توجه کرده‏اند! این امرى عادى و طبیعى است؛ چرا که زن مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است. البته پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى و اجتماعى حائز اهمیت است. از این رو قرآن براى ثبات و پایدارى جامعه، درباره پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است: «یا بَنِى آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِى سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً» ؛ «اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مى‏پوشاند و مایه زینت شما است».
در حق مردان مى‏فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»؛ ؛ «به مؤمنان بگو: چشم‏هاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند» و در حق زنان مى‏فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» ؛ «و به زنان با ایمان بگو: چشم‏هاى خود را [از نگاه هوس آلود ]فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند».

 

تمامی حقوق برای نشریه معارف نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها محفوظ است.

ادامه مطلب ...